جدول جو
جدول جو

معنی تصریح کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تصریح کردن
آشکارگفتنمطلبی را فاش ساختن
تصویری از تصریح کردن
تصویر تصریح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصریح کردن
آشکارگفتن، صریح گفتن، با صراحت گفتن، فاش کردن (مطلب) ، بالصراحه گفتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ فَ دَ)
اصلاح کردن و درست نمودن. (ناظم الاطباء). درست کردن، غلطگیری کردن. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به تصحیح شود
لغت نامه دهخدا
(بازْ)
سرگرم شدن. شادمانی کردن
لغت نامه دهخدا
(نَ گُ دَ / نَ دَ)
بازنمودن مطلبی. تفسیر کردن. شرح و بیان موضوعی غامض، (اصطلاح پزشکی) کالبدشکافی. رجوع به تشریح شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تشریح کردن
تصویر تشریح کردن
تفسیر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
اصلاح کردن و درست نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفریح کردن
تصویر تفریح کردن
ماژیدن شادمانی نمودن شادی کردن، گردش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
درست کردن، ویراستن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تشریح کردن
تصویر تشریح کردن
نگیختن، زندیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
توضیح دادن، تبیین کردن، شرح دادن، شرحه شرحه کردن، قطعه قطعه کردن، کالبد شکافی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ویراستاری کردن، ویرایش کردن، ادیت کردن، اصلاح کردن، حک واصلاح کردن، تنقیح کردن، منقح ساختن، غلطگیری کردن، خطایابی کردن، رفع اشکال کردن، بهسازی کردن، ارزش یابی شدن (اوراق امتحانی)
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سرگرم شدن، تفنن کردن، وقت گذرانی کردن، لذت بردن، شادمانی کردن، خوشی کردن، فرحناک شدن، گردش کردن، تفرج کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
لتصحيحٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
Correct, Emend, Proofread
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
corriger, emender, relire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
corrigir, emendar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
kusahihisha, kurekebisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
исправлять , исправлять , вычитывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
korrigieren, berichtigen, Korrektur lesen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
виправляти , виправляти , вичитувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
poprawiać, sprawdzać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
درست کرنا , تصحیح کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
সংশোধন করা , সংশোধন করা , সংশোধন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
düzeltmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
correggere, emendare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
수정하다 , 교정하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
修正する , 校正する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
לתקן , לערוך
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
सुधारना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
memperbaiki, mengoreksi, memeriksa
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
แก้ไข , แก้ไข , แก้ไข
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
改正 , 修正 , 校对
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
corregir, enmendar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
corrigeren, proeflezen
دیکشنری فارسی به هلندی